سالهاست که تنهاترین مترسک زمینم آغوشم را به روی تمام غم های عالم باز کرده ام غافل از اینکه تمام پرنده ها فقط به قلبم نوک میزدند...
سالهاست
که تنهاترین مترسک زمینم
آغوشم را به روی تمام غم های عالم باز کرده ام
غافل از اینکه تمام پرنده ها
فقط به قلبم نوک میزدند...
مترسک ناز می کندکلاغ ها فریاد می زنندو من سکوت می کنم....این مزرعه ی زندگی من استخشک و بی نشان.